برگشت مامان به محیط کار
سلام مرد کوچکم
بالاخره بعد از تقریبا سه سال ونیم یا شاید حتی کمی بیشتر دوری از محیط کار یا به قول دوستان حضور فعال اجتماعی که به خاطر وجود نازنین شما بود که به نظرم ارزشش را داشت من از اول مهر به محیط کار برگشتم
البته اول اجازه دادم شما حسابی با محیط مهد کودک وهمچنین نبود من در کنارخودت عادت کنی بعد این کار را کردم
برای خیلیها خصوصا شرکتها ودوستانی که من باهاشون سالهای قبل همکاری می کردم خیلی پذیرش اینکه من به قول اونها خانه نشین شدم قابل هضم نبود ولی من با تمام وجود این خانه نشینی در کنارگلم را دوست داشتم .
گرچه خودت می دونی در تمام این سالها نیز سعی کردم دورادور به بخش صنعت و بازرگانی جایی که دوستشون دارم گره بخورم که خدا را شکر کمک وهمفکری بابا جون مثل همیشه بهم کمک کرد در هر صورت یه یاری خدا همزمان با سه پروژه سعی کردم کارم را آغاز کنم .
بعدا از برنامه های کاریم وفضای کارم بیشتر برات می گم
از خدا می خوام یکبار دیگه مثل گذشته مرا شامل لطف بیکرانش بکنه و کمکم بکنه برنامه های را که دارم به نحو احسن پیش ببرم .
اما یک درخواست از شما وباباجون:
شماهر دو عزیز من هستید ومی خوام که بیشتر این روزها کمکم کنید وکنارم باشید صدرای من، بابا جون همیشه در خصوص تحصیل وکار بهترین مشوق وهمراه من بوده ودوست دارم گلم شماهم مثل بابا جون چه برای من که مادرت هستم وچه درآینده برای همسرت این همدلی را از باباجون الگو بگیری هردوتون راخیلی دوست دارم
دوستدارهمیشگی شما وباباجون مامان سارا