صدرا (عسلک مامان وبابا)صدرا (عسلک مامان وبابا)، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

صدرا عسلک مامان وبابا

شمارش معکوس تا تولد یکسالگی بزرگترین بهانه زندگی 3

1391/8/26 23:25
نویسنده : sara jafari
161 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آقا صدرا

فقط روز دیگه تا تولد صدرا عسلک مامان وباباجون

خیلی وقته تنبل شدم و برات نمی نویسم، هر دفه خواستم بنویسم مطابق معمول بهانه های الکی باعث میشد که هیچ کاری نکنم، از این بابت از پوزش می خوام و ازت میخوام که در آینده مثه من نشی و هر کاری به موقع به انجام برسونی.

امروز واقعا یه روز خوب برای من و مامانت بوده و سالهای آینده هم همینطور. آره عزیز دلم من و مامانی امروز یاد پارسال افتادیم که فقط یه روز دیگه باید در انتظار دیدن روی ماهت در انتظار می بودیم. یادمه که بعد از غروب آفتاب به همراه خاله جون سپیده و مامانی رفتیم بیمارستان که مهیای حضور شما بشیم و باقی ماجرا که در صفحات قبلی برات نوشتیم و الان لزومی نداره که دوباره اونارو بازگو کنیم.

الان یک ساله که از اومدنت بین ما میگذره و سال بسیار خوشی رو با بودن در کنار همدیگه تجربه کردیم. سال پر از خوشی و خرمی.

شاید الان نتونی که این موضوع رو خوب درک کنی ولی اینو بدون که با اومدنت نه تنها گرمی زندگی من و مامانی رو بیشتر کردی بلکه برکت بی حد و حصری به خونه ما سرازیر شده و میشه. باید برای این همه نعمتی که خدای بزرگ در اختیار ما گذاشته ممنون و سپاسگذار باشیم. خدایا از این همه لطف و محبتی که به ما هدیه کردی سپاسگذاریم گرچه این شکرانه ساده در مقابل اون همه عظمت و شکوه تو هیچ است اما این کمترین ما رو قبول کن و هیچگاه تنهایمان نذار.

پسر گلم تو این یه ساله چه خاطرات خوشی باهات داشتیم و گاهی وقتها هم مشکلاتی که برای تو بوجود آمده و بایستی آونها رو تحمل می کردی چون برای تکوین و رشد تو بایستی اتفاق می افتاده برامون خیلی سخت گذشت مثه درد ختنه کردن، دردهای های دندان در آوردن، دردهای پس از واکسنها، سرما خوردگی ها، مشکلات گوش، ضرباتی که در اثر برخورد با در و دیوار هنگام چها دست و پا رفتن داشتی و خیلی موارد دیگه که الان یادم نیست و گفتنش لازم نیست، اما همه اونهارو با یه لبخندت فراموش کردیم و کیفی با هم کردیم .

 

چند ساعت دیگه یک سالگی شما پر می شه و شما وارد سال دوم زندگیت میشی. امیدوارم خداوند تن سالم و دل خوش و روح پاک را برای همیشه بهت عطا کنه و شما هم به وقت بالغ شدنت از اونها حفاظت کنی.

 

صدرای عزیزم موقعی که می خواستم شروع به نوشتن کنم خیلی حرفا توی دلم بود که بنویسم ولی الان تقریبا همش یادم رفته، شاید به خاطر اینه که وقتی به فکر شما می افتم همه چیزای دیگه تحت تاثیر شما قرار می گیره ...

 

هدف از نوشتن امشب شاید یقینا این بوده که بهت بگم "تولدت مبارک"، امیدوارم که همیشه تندرست، خوش و سرافراز باشی پسر دوست داشتنی خانواده.

 

الان ازت خدا حافظی می کنم و تو رو به خدای بزرگ می سپارم. بدرود  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

حسينيه علي اصغر
26 آبان 91 1:17
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی شود این گریه ها برای تو اصغر نمی شود +++++ سلام حضرت علي اصغر باب الحوائج بر شما ايام شهادت سيد و سالار شهيدان تسليت به روزم و منتظر مقدم شما ياعلي اصغر