تولد زود هنگام آقا صدرا و ماجراهای آن(تولد قمری)
عسل مامان سلامممممممممم مرد کوچکم
روز تولدتو تولد تمام خوبیهاست
بالاخره بعد از کلی برنامه ریزی و فکر تغییر زمان برگزای تولد 2 سالگی شما به علت تقارن با ایام شهادت امام حسین (ع) روز عید غدیر(پنج شنبه 92/8/2)را انتخاب کردیم که البته به علت ماجرا های که پیش آمد که یکی یکی برات تعریف می کنم اصلا به دل مامان وباباجون ننشست وتصمیم گرفتیم در روز تولد واقعی یعنی 92/8/26 برات تولد خوبی بگیریم
بقیه درادامه مطالب:
......
عزیزم من وباباجون امیدواریم همه روزگارت پر از روزهای قشنگ ومفید وشاد باشه
می دونی که همیشه بهترینها را از خدا برات خواستیم چون می دونیم لایقشون هستی و می تونی آنها را بدست بیاری من بهش ایمان دارم
زیباترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت آرزو مندم . .
عسل مامان سلامممممممممم مرد کوچکم
بالاخره بعد از کلی برنامه ریزی و فکر تغییر زمان برگزای تولد 2 سالگی شما به علت تقارن با ایام شهادت امام حسین (ع) ، روز عید غدیررا انتخاب کردیم که البته به علت ماجرا های که پیش آمد که یکی یکی برات تعریف می کنم اصلا به دل مامان وباباجون ننشست وتصمیم گرفتیم در روز تولد واقعی یعنی 92/8/26 برات تولد خوبی بگیریم
اول اینکه مامان مریض بود واصلا حالم خوب نبود دوم اینکه دایی جون ابوالفضل چین بود وبرنامه برگشتش عقب افتاده بود سوم اینکه به علت مریضی هیچ کاری نکرده بودم که حسابی عصبیم کرده بود ومجبور شدیم شام را به سفره خانه هزار ویک شب بگیریم که آنجا هم از بد شانسی ما شب پیشش با گروه موزیکش که بسیار عالی کار می کردند دعواشون شده بود ویک گروه... آمده بود که مارا با برنامه بدشون خیلی عصبیتر کرد از همه بدتر سرویسی بود که برای غذا به ما دادند
البته اونقدرها هم بد نبود ولی دلنشین مامان وبابا نبود
اما به قول بابا نکته قشنگ وخوبش این بود که به شما خیلی خوش گذشت وحسابی بازی کردی
شاهدش این عکس وجوجه ای که دستت بود وبعد از چند وقت داشتی غذا می خوردی ومن وبابا بسیار خوشحال بابت این قضیه ،به قول باباجون همه بدیها وبی برنامگیهای امشب پای غذا خوردن گل پسرمون
واما چند تا عکس ونکته هایش
صدرا در حال غذا خوردن و البته شیطنت
صدرای بسیار خسته فکر کنم ساعت نزدیک 12 بود توی همه عکسها خسته والبته کمی بداخلاق بودی که کاملا قابل توجیه بود
عزیزم مامان سارا وباباحسین خیلی خیلی دوستت دارند
واین همه به قول بچه ها عکس تکیمون
البته آخر مراسم همه برای گل پسرمون یادگاری خیلی قشنگ نوشتند که من برای شما به رسم امانت نگه می دارم تا خودت بزرگ بشی وبخونی خصوصا دلجویی یاسین بابت گریه های امشب که دلتنگ باباش وبهانه گیر باباجونش بود واین که سوگند توصیه کرده بود سعی کنی الگوی خوبی برای پدر ومادرت باشی !!!!
البته با تمامی این تفاسیر بهمون خوش گذشت خصوصا گروه موزیک آخر شب
عزیزم من وباباجون امیدواریم همه روزگارت پر از روزهای قشنگ ومفید وشاد باشه
می دونی که همیشه بهترینها را از خدا برات خواستیم چون می دونیم لایقشون هستی و می تونی آنها را بدست بیاری من بهش ایمان دارم
زیباترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت آرزو مندم . .