سخنوری بسیار دلنشین عسل مامان وبابا
به قول خودت سلام علیکم (قربون زبون قشنگت برم )
عزیز دلم می خوام از شیرین زبونیهای قشنگت بگم که همه را شیفته خودش کرده ودایره لغت گستردت نسبت به هم سن و سالهای خودت که همه را متحیر می کنه
اول از همه دوتا کلمه ای که عاششقشم:
و چون فهمیدی من خیلی این دو کلمه را دوست دارم هر وقت کارت گیره به سبک خودت وبا عشوه کامل می گی مامان سایا
مامان سایا (مامان سارا)و بابا حسین
البته شما هنوز حرف (ر)را خوب تلفظ نمیکنی مثلا می گه آیه (یعنی آره )البته با کلی عشوه که من عاشقشم
عمو پو یعنی عمو پورنگ را دوست دارم ببینم یا خاله ستایه که سی دی خاله ستاره می شه
فشته که فرشته عمه جون زری که این روزها خوش به حالش شده آخه شما علاقه عجیبی به بستنی داری و چون ثانیه به ثانیه نگی بسنی بابا گفته فرشته ها آوردند و شما همش می گی فشته آورده
فاضل
داداشی ایضا (یعنی رضا) نضان (رضوان )ساسین (یاسین )میم جون (مریم )میسا (مدیسا)
این روزها که با گفتن ناهید جون سحر جون وسپید جون دل خاله جون اینا را حسابی بردی
ماما بزگ (مامان بزرگ) بابا بزگ (بابا بزرگ )
وعلاقه عجیبت به گفتن افعال که بسیار هم زیبا ادا می کنی
نگن (نکن)، بیا ،بشین ،بیگیر (بگیر )
تمون شد (تموم شد خصوصا در مورد کتاب وغذا و پازل )
درست شد
درست کن (خصوصا در مورد ناخن که می گی بده خاله سپیده درستش کنه و البته ناخنهای همه را هم چک می کنی )
شیشه (وجود هر شی خارجی زیز پا را به شیشه تشبیه میکنی و جالبیش اینجا که می گی موچین بیارید و شیشه را دربیارید یا بوسش کنید )
ماکی (ماکارونی)،دواره (دوباره)
میشه نیشه (نمی شه)و....
وکلی کلمه دیگه که اگر بخوام بنویسم باید حالا حالاها بنویسم ولی کلی ازت فیلم گرفتیم تا بعدها خودت ببینی
عزیزم من وباباجون عاشق شیرین زبونیاتیم