تبریک سال نو ( 1393 )
پسر گلم سلام
سال نو مبارک، ایشالا 150 ساله بشی، امیدوارم سالی سرشار از تندرستی و شادی همراهت باشه.
ببخشید که یه روز دیرتر دارم بهت تبریک سال نو رو میگم، چون یه کمی سرمون شلوغ بود و یادمون رفت که آقا صدرا وبلاگش خیلی وقته که مطلب جدیدی توش نوشته نشده، البته تبریک اصلیو موقع تحویل سال بهت گفتیم و ... بگذریم.
آقا صدرا این عید سومین عیدیه که شما پیشمونی و از این بابت از پروردگار خیلی خیلی سپاسگذارم، امیدوارم که سالهای سال از این نوروزها پیش هم باشیم و ازون لذت ببریم.
این آخر سالی به علت اینکه هفت روز کلاس داشتم و چند تا ممیزی، خیلی خیلی سرم شلوغ بود و به همین دلیل نتونستم به مامان جون تو کارای آخر سال کمک کنم، امیدوارم مامان جون منو ببخشه، ولی فکر کنم با خبرای خوشی که تو روزای آخر سال شنید خستگی از تنش بیرون رفته باشه.
صدراجون امسال یه جورایی با همه سالای دیگه فرق داره و دلیلشم اینه که امسال یه توفیق بزرگ از طرف خدا بهمون رسیده و اونم رفتن به حج و سرزمین وحی. آره عزیز دلم ما چند سال پیش که شما پیشمون نبودی بایستی می رفتیم ولی خدا کاری کرد تا تو هم به ما برسی و همسفر دوست داشتنی ما باشی. مطمئنم که همسفرای دیگه ما هم از بودنت در این سفر لذت زیادی می برن.
راستی داشت یادم میرفت بگم که این روزا با شیرین کاری هایی که می کنی دل همه رو میبری و از خدا تشکر میکنم که یه دسته گل تو زندگی ما گذاشت که از هر لحظه دیدنش و بودنش نمیشه سیر شد ایشالا همیشه تنت سالم و روانت شاد باشه و هیچوقت تو زندگی غم نبینی. امیدوارم همیشه و همه حال موفق و شاد باشی.
دوستدار همیشگی مامان سارا و آقا صدرا
حسین - دوم فروردین 1393 ساعت 10:40 صبح