اولین غذای کمکی برای گل پسرم
صدرا جونم عزیزم سلام
بالاخره روزی را که مدتها انتظارش را می کشیدم رسید عزیم بالاخره غذای کمکی شما گل پسری را بایک قاشق مربا خوری فرنی که مامان جون با کلی وسواس برات درست کرد شروع کردیم
البته شما گل پسری اولش اخمهات یک کمی رفت توی هم بعد یک کمی از فرنی را به بیرون از دهان هدایت کردی ویک کمی را هم نوش جون کردی (نوش جونت عزیز دل )
مامانی ببخش که نمی تونم زود به زود وزیاد برات بنویسم آخه مراقبت از شما گل پسری بد جوری وقت من را پر کرده که من همین وقت نداشتن را هم چون کنار شما هستم دوست دارم
عزیز دلم چند روزیه که ظاهرا گوش درد داری وهم شب بد می خوابی هم روزها بی تابی می کنی، عصری با بابا جون می بریمت دکتر امیدوارم هیچوقت درد نداشته باشی
گل خندون مامان، خیلی جدیدا شیطونک شدی و کارهای جالب می کنی امیدوارم همیشه شاد باشی دوستت دارم
کسی که حاضر همه زندگیش را برای لحظه لحظه شاد بودنت بده مامان سارا بوسسسس