صدرا (عسلک مامان وبابا)صدرا (عسلک مامان وبابا)، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

صدرا عسلک مامان وبابا

اخرین روزهای انتظار

1390/8/30 19:17
نویسنده : sara jafari
268 بازدید
اشتراک گذاری

عسلکم سلام

صدرا جون عزیزم به لحظه دیدار داریم روز به روز نزدیکتر می شیم اینجوری که در معاینات شما گل پسری خانم دکتر گفت تقریبا دو هفنه دیگه به امید خدا می آیی و من وباباجون روی ماهت را می بوسیم هوراعزیزم خانم دکتر می گفت رشدت خوبه و به امید خدا مشکلی هم نخواهی داشت همه سراغت را می گیرند و برای دیدنت بی تابند خاله جون سحر وسپیده که با من دعوا می کنند سوالکه دلشون برات تنگ شده پس کی می آیی؟!

ولی من همش می گم پسرگلم قول داده تا زمانی که خانم دکتر می خواد همکاری کنه و توی خونه فعلیش بمونه منتظرعزیزم اینجوری که خانم دکتر می گفت روز 27 آبان را برای زایمان شما در نظر گرفته که با توجه به اینکه تعطیلی احتمالا یا می شه 26 یا 28 به هر حال امیدورام هر چی خیر پیش بیاد همه دوست دارن خاله جون اینا عمه جون دایی جون اینا وحتما عمو جونمژه

راستی این هفته کلی هدیه خوردی دایی جون علی یک کاپشن خوشگل از دبی برات آورده با یک سر همی خوشگل مامان بزرگ دودست لباس گرم که خودش زحمتش را کشیده برات بافته ومامان جون که برات کلی اسباب بازی خریده راستی نگفته بودم خاله جون زهرا برات دوتا ماشین خوشگل کوچیک برات آورده دایی جون ابوالفضل هم از مالزی یک جفت کتانی خیلی خوشگل برات آوردن دست همه درد نکنه پسر قشنگم صدرا جون همه یک عالمه دوست دارنتشویق

من وبابایی که دیگه همش در مورد شما عزیزم صحبت می کنیم به باباجون گفتم فکر کنم عسلکم یک جراح داخلی بشه بس توی دل من کنکاش کرده تا ببینه آن توچه خبرهمتفکر

عزیزم مامانی وباباجون بی صبرانه منتظرتند بوسسسسسسسسسسسسسسقلب

بای بایبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان مانیا
12 فروردین 91 19:00
عجب گل پسری پیش ماهم بیا خاله