صدرا (عسلک مامان وبابا)صدرا (عسلک مامان وبابا)، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

صدرا عسلک مامان وبابا

سومین زمستان صدرا پر برکت پر از نعمت الهی و اولین تجربه برف بازی (جبران مطالب ننوشته)

سلام عسلمممممممم شیرین زبونم  عزیز مامان شکر خدا امسال زمستان پر از نعمت الهی و پر برکتی را داشتیم وشما هم حسابی از اومدن برف ودیدنش هیجان زده می شدی برای اولین بار که سوگند جون برد شما را توی حیاط مامان حوناینا حساب از برف بازی لذت بردی و هیجان زده شدی و یکی دیگه از نعمتهای الهی را تجربه کردی گرچه که بعدش حسابی از من آدم برخی میخواهی    این عکس را ازبالا از شما وسوگند جون گرفتم از طبقه سوم اونقدر اونروز توی حیاط بازی کردی که بعدش هلاک خواب بودی عزیزم دوستت داریم ...
5 فروردين 1393

سومین بهار مبارک سال 1393 هم آغاز شد

سلام شیرین زبون مادر بالاخره سال 1392 با تمام بدیها وخوبیها غم و شادیهای که داشت تمام شد هر چند سال خیلی خیلی سختی برای من وباباجون بود اما آخرین روزهای سال خبرای خوبی را برامون داشت که روزهای آخر سال را به کاممون شیرین کرد همیشه من وباباجون سعی کردیم در روزهای سختی اجازه ندیم روح لطیف شما آسیب ببینه اما خوشبختانه یا متاسفانه شما باهوشتر از اون هستی که متوجه حالات روحی مانشی اگر بعضی روزها بخاطر مسائل روزمره اذیت شدی عسلم حتما مامان وبابا را می بخشی  و اما آغاز سال1393 امیدوارم امسال بهتر از سال گذشته باشه ما که مصادف شدن آغازسال را باسفر معنوی زیارت خانه خدا به فال نیک گرفته ومطمئنیم امسال سال خیلی ...
5 فروردين 1393

تبریک سال نو ( 1393 )

پسر گلم سلام سال نو مبارک، ایشالا 150 ساله بشی، امیدوارم سالی سرشار از تندرستی و شادی همراهت باشه. ببخشید که یه روز دیرتر دارم بهت تبریک سال نو رو میگم، چون یه کمی سرمون شلوغ بود و یادمون رفت که آقا صدرا وبلاگش خیلی وقته که مطلب جدیدی توش نوشته نشده، البته تبریک اصلیو موقع تحویل سال بهت گفتیم و ... بگذریم.       آ قا صدرا این عید سومین عیدیه که شما پیشمونی و از این بابت از پروردگار خیلی خیلی سپاسگذارم، امیدوارم که سالهای سال از این نوروزها پیش هم باشیم و ازون لذت ببریم.   این آخر سالی به علت اینکه هفت روز کلاس داشتم و چند تا ممیزی، خیلی خیلی سرم شلوغ بود و به همین دلیل...
2 فروردين 1393

ماههای ابتدایی سال سوم زندگی ویک مامان تنبل

آقا صدرا نوحیژژاد(به قول خودت)سلاممممممممممم البته بگما خیلی قشنگ هم جفری می گی آقای جفری  اول ببخشید که مامانی به واسطه کار جدیدی که شروع کرده این روزها خیلی مشغوله ووبلاگت انقدر آپ کردنش طولانی شد  واما اندر حکایت این دوماه  در ابتدا : مامانی 26 ماهگیت مبارک این روزها عزیزم اونقدر شیرین زبون شدی وکارات جذاب شده که نمی دونم از کدوم برات بنویسم از جمله کارای خوبت علاقه عجیبی به کمک کردن به مامان سالا در کارهای خونه داری (قربون مامان سالا گفتن وباباحسین گفتنت برم ) ازجمله جاروبرقی کردن که استادش شدی و تا چیزی را می ریزی می گم صدرا جان مامان کثیف شد می گی جالو کن جالو برق...
27 دی 1392

تولد 2 سالگی نفس مامان وبابا

سلاممممممممممم عزیز دلمممممممم تولد  سالگیت  مبارک امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . این لحظه وثانیه ها دقیقا لحظاتی که خدا خوبیهاش را بر من وباباجون تمام کرد وبهترین هدیه زندگیمون را بهمون داد تا بازهم من حس کنم خدا منو خیلی دوست دارم چون همیشه بهترینها را به من داده هر چند که فکر می کنم خیلی لایقشون نبودم 2 سال پیش 90/8/26 چنین لحظاتی را کاملا به یاد دارم صدای شیرینی که قلبم را به لرزه در آورد و آن هم صدای شیرین گریه عزیزم وهمه وجودم صدرای من بود وبعد هم چشمانم ناظر یکی از زیباترین صحنه...
26 آبان 1392

نوزاد خوابیده

توی آسانسور خانم پرستار با یه تخت کوچیک که مثل آکواریوم کوچیک و سیار بود، داشت نوزاد پسری رو که چند دقیقه قبلش پا به این دنیا گذاشته بود به سمت اتاق نوزادان می برد. تو چهره اون نوزاد یک آرامش کامل دیده می شد انگاری از یه سفر خیلی خیلی طولانی برگشته که اینقدر راحت خوابیده و متوجه هیچ چیزی نمیشه حتی متوجه اینکه باباش داره با لذت نگاش میکنه آره باباش داشت نگاش می کرد و از خدایا به خاطر سلامتی ماماجون نوزاد و خود نوزاد که این راه سخت و طولانی رو با موفقیت پشت سر گذاشتند تشکر می کرد، و خانم پرستار که به بابا تبریک قدم نورسیده رو می گفت و ... بابای نوزاد نمی تونست به راحتی به این موضوع فکر کنه که خلقت انسان چرا برترین...
26 آبان 1392

عکسهای آتلیه

عزیزممممممممم نفسمممممممم سلامممممم پسر گلم در طی 2 سال گذشته همیشه سعی کردیم خاطرات زندگی را به طرق مختلف برات ثبت کنیم که یکیش همین عکسهای آتلیه بوده هر چند کار هیچ کدام از آتلیه ها دلچسبمون نبوده اما انقدرها هم بد نبوده اولین عکس آتلیه شما مربوط به دو ماهگیت بود عکسهای بعدی عکسهای روز تولد یکسالگیت هست که زیادهم حالت خوب نبود   عزیزممممممممم نفسمممممممم سلامممممم پسر گلم در طی 2 سال گذشته همیشه سعی کردیم خاطرات زندگی را به طرق مختلف برات ثبت کنیم که یکیش همین عکسهای آتلیه بوده هر چند کار هیچ کدام از آتلیه ها دلچسبمون نبوده اما اونقدرها هم بد نبوده اولین عکس آتلیه شما مربوط ب...
26 آبان 1392